وقتی چنین نگاهی به مقوله دین ـ درواقع چنین گذاری از نگاه دینی ـ را می‌بینم ناخواسته یاد تصویرهایی از این جنس [گرافیتی] می‌افتم که در آن گویا زندگی گسترده‌ای در جایی دیگر به‌گرمی و ابهت در جریان است؛ اما پس از مدتی می‌فهمند که چه سرد و خاموش است آسفالت.


"یکی از مشهورترین و رساترین عبارات درباره دیدگاه اگزیستانسیالیستی را برتراند راسل که به‌ندرت بدین صفت شناخته می‌شود، عرضه کرد. او در مقاله «عبادت انسان آزاد»، بی‌معنایی جهان را که به اعتقاد وی علم جدید باعث آن شده است، چنین توصیف می‌کند:
این‌که انسان ساخته عللی است که آن علل هیچ پیش‌فرضی درباره غایتی که بدان نایل می‌شدند، نداشتند؛ این‌که خاست‌گاه‌ش، رشدش، امیدها و ترس‌هایش، عشق‌ها و باورهایش چیزهایی جز نتیجه ترکیب اتفاقی اتم‌ها نیستند؛ این‌که هیچ گرمی، هیچ فداکاری و شجاعت، هیچ شور اندیشه و احساس نمی‌تواند زندگی شخص را پس از به خاک‌سپاری محافظت کند؛ این‌که تمامی تلاش‌های اعصار، تمامی فداکاری‌ها، تمامی الهام‌ها، تمامی روشنی‌های خیره‌کننده نوع انسان، مقدر است که در مرگ گسترده منظومه شمسی به خاموشی گراید؛ و این‌که تمامی قصر دست‌آوردهای بشری ناگزیر باید در زیر آوار عالم به خرابی انجامیده مدفون شود ـ تمامی این امور، اگر نگوییم کاملا بی‌چون و چراست، آن‌چنان قریب به یقین است که هیچ نظام فلسفی‌ای که آن‌ها را انکار کند، نمی‌تواند امید به بقا داشته باشد."

باور به خدا | ص73 (مقدمه مترجم) | جورج مورودس