مرثیهای برای فوتبال
بچهتر که بودیم، لیگ فقط استقلال و پرسپولیس بود. جدال، جدال بردها بود. یکی اگر در این میانه مساوی میگرفت، هوادارانش دلخور میشدند که از کورس عقب ماندهاند. یکسال یادم است استقلال نزدیک بود رکورد فصل بدون شکست را بزند که البته نزد.
سالها گذشت. خیلیها گفتند لیگ از دوقطبی بودن درآمد. اما چهطور این طور شد؟ آیا بقیه قوی شدند؟ خیر ... تیمهای استقلال و پرسپولیس تضعیف شدند و کلی پول ریختند توی حلق سپاهان با مدیریت ساکت. جای اینکه تیمهای دیگر را بالا بکشند، دو تیم مطرح را کشیدند پایین. لیگ یکدست شد اما چیزی شبیه دسته یک.
فوتبال ایران، سالها پیش، توی آسیا مطرح بود. دم 2006 که به شانزدهم یا هفدهم جهان رسیدند. در آن موقع، کسی مدعی نشد که باید خرج فوتبال را کم کرد و به دیگر تیمها پرداخت؛ داشت آرزوی دیرینه شکست آمریکا را تداعی میکرد. داشت حسرت بودن در کشورهای برتر را تحقق میبخشید اما بحبوحه مدیریت فوتبال آغاز شد.
مدیران جدید فوتبال آمدند. فوتبال را به گند کشیدند. حالا هم فوتبال چندشآور شده بود و هم ثمره حضور ساکت در سپاهان نمایان شد: بالا رفتن نجومی دستمزدها. یادشان رفته بود که وقتی کسی پول زیاد خرج میکند تا تیمش را ببندد، فی بازار را بالا میبرد. حالا هم فوتبال گندیده بود و هم بازیکنان میلیاردری شده بودند. در این برهه، شروع کردند سروصدا که میلیاردها را جمع کنیم و بدهیم به ورزشهای دیگر. نگفتند که ورزشهای دیگر مثل احسان حدادی است که پول میدهند بهش و میرود توی بیابان ـ به قول رقیبش ـ بیسروصدا تمرین میکند و خودش، خودش میشود.
چرا والیبال و بسکتبال ـ بهعنوان ورزشهای گروهی ـ موفق میشوند اما فوتبال نه؟ گفتن ندارد که فوتبال با میلیونها آدم سروکار دارد. راست ِ دست سیاستمدار است. کافی است نیمنگاهی بیندازیم به هیئتمدیرههای تیمها و البته پدیده این یکی، دو سال: سردار رویانیان.
فوتبال را دونده میچرخاند. همه مینالند ازش اما وقتی موعد انتخابات فدراسیون میشود، انتخابکنندگان سگ را بغل میگیرند از ترس گرگ. کفاشیان را ـ با آن سابقه بیثمر مدیریتش بر فوتبال ـ فوتبالیتر از بقیه میدانند و دوره بیثمری فوتبال تمدید میشود.
یادمان باشد وقتی میخواهیم عدالتی بین چیزهایی برقرار کنیم، شاخص را پایین نکشیم؛ بل بقیه را بالا بکشند. فوتبال را به گند نکشند تا دادشان دربیاید که به بقیه ورزشها هم چیزی برسد.
پ.ن: دوستی حرف جالبی زد. مقایسه افتخارآفرینی وزنهبرداری با فوتبال و حکم به پرثمرتر بودن وزنهبرداری، حرفی است بیمعنی. فوتبال، یکسال، هر هفته قرار است نشاط بیافریند برای جامعه. وزنهبرداری اما هر چند سال یکبار بار نشاط یک شب ِ جامعه را بر دوش میکشد. هدف از ورزش، صرفا افتخارآفرینی نیست؛ تزریق نشاط به جامعه است که البته با گند زدن به فوتبال و حرص دادن جوانها ـ وقتی که به میلیاردی گرفتن بازیکنان میاندیشند ـ بیشتر نشاطسوز است تا نشاطآور.
سالها گذشت. خیلیها گفتند لیگ از دوقطبی بودن درآمد. اما چهطور این طور شد؟ آیا بقیه قوی شدند؟ خیر ... تیمهای استقلال و پرسپولیس تضعیف شدند و کلی پول ریختند توی حلق سپاهان با مدیریت ساکت. جای اینکه تیمهای دیگر را بالا بکشند، دو تیم مطرح را کشیدند پایین. لیگ یکدست شد اما چیزی شبیه دسته یک.
فوتبال ایران، سالها پیش، توی آسیا مطرح بود. دم 2006 که به شانزدهم یا هفدهم جهان رسیدند. در آن موقع، کسی مدعی نشد که باید خرج فوتبال را کم کرد و به دیگر تیمها پرداخت؛ داشت آرزوی دیرینه شکست آمریکا را تداعی میکرد. داشت حسرت بودن در کشورهای برتر را تحقق میبخشید اما بحبوحه مدیریت فوتبال آغاز شد.
مدیران جدید فوتبال آمدند. فوتبال را به گند کشیدند. حالا هم فوتبال چندشآور شده بود و هم ثمره حضور ساکت در سپاهان نمایان شد: بالا رفتن نجومی دستمزدها. یادشان رفته بود که وقتی کسی پول زیاد خرج میکند تا تیمش را ببندد، فی بازار را بالا میبرد. حالا هم فوتبال گندیده بود و هم بازیکنان میلیاردری شده بودند. در این برهه، شروع کردند سروصدا که میلیاردها را جمع کنیم و بدهیم به ورزشهای دیگر. نگفتند که ورزشهای دیگر مثل احسان حدادی است که پول میدهند بهش و میرود توی بیابان ـ به قول رقیبش ـ بیسروصدا تمرین میکند و خودش، خودش میشود.
چرا والیبال و بسکتبال ـ بهعنوان ورزشهای گروهی ـ موفق میشوند اما فوتبال نه؟ گفتن ندارد که فوتبال با میلیونها آدم سروکار دارد. راست ِ دست سیاستمدار است. کافی است نیمنگاهی بیندازیم به هیئتمدیرههای تیمها و البته پدیده این یکی، دو سال: سردار رویانیان.
فوتبال را دونده میچرخاند. همه مینالند ازش اما وقتی موعد انتخابات فدراسیون میشود، انتخابکنندگان سگ را بغل میگیرند از ترس گرگ. کفاشیان را ـ با آن سابقه بیثمر مدیریتش بر فوتبال ـ فوتبالیتر از بقیه میدانند و دوره بیثمری فوتبال تمدید میشود.
یادمان باشد وقتی میخواهیم عدالتی بین چیزهایی برقرار کنیم، شاخص را پایین نکشیم؛ بل بقیه را بالا بکشند. فوتبال را به گند نکشند تا دادشان دربیاید که به بقیه ورزشها هم چیزی برسد.
پ.ن: دوستی حرف جالبی زد. مقایسه افتخارآفرینی وزنهبرداری با فوتبال و حکم به پرثمرتر بودن وزنهبرداری، حرفی است بیمعنی. فوتبال، یکسال، هر هفته قرار است نشاط بیافریند برای جامعه. وزنهبرداری اما هر چند سال یکبار بار نشاط یک شب ِ جامعه را بر دوش میکشد. هدف از ورزش، صرفا افتخارآفرینی نیست؛ تزریق نشاط به جامعه است که البته با گند زدن به فوتبال و حرص دادن جوانها ـ وقتی که به میلیاردی گرفتن بازیکنان میاندیشند ـ بیشتر نشاطسوز است تا نشاطآور.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۱ ساعت توسط حامد
|
توي فيلمها ديدهام. يك نفر را دنبال مي كنند. ميدود و كوچه پسكوچهها را رد ميكند. يك دفعه وارد كوچهاي بنبست ميشود. اضطراب سر تا پايش را ميگيرد. اولين نگاهش به بالاست. شايد از بالاي ديوار بتواند فرار بكند.